مقاله ای درباره تجارت خانگی
کارآفرینی و افزایش ثروت - تجارت خانگی |
مقاله ای درباره تجارت خانگی
تجارتهاي خانگي از دههي 1950
در جهان مطرح شدند. مهمترين دليلي كه كسبوكارهاي خانگي را ضروري و اجتنابناپذير
كرده است بحث هزينه بالا براي ايجاد اشتغال است. بهطوري كه دولتها، سازمانها و
جوامع مختلف بررسي كردهاند و به اين نتيجه رسيدهاند كه ايجاد زيرساختها براي
مثلا استخدام يكسري از افراد در يك اداره، گاهي بسيار كمرشكن ميشود و از آنجايي
كه تقاضا براي كار، خيلي بالا و رو به افزايش است، يكي از راههاي پيشنهادي در
جوامع مختلف اين است كه برويم سراغ كسبوكارهاي خانگي.
يعني در واقع، شما با سرمايهي يك فرد براي خودش كار ايجاد ميكنيد. بنابراين هم
آمدهايد هزينه ايجاد شغل را كاهش دادهايد و هم زمان اشتغال يك فرد به كار را كم
كردهايد. پس در تعريف كسبوكار خانگي بايد گفت كه اين نوع تجارت و كسبوكار در
ادامهي رويكرد كارآفريني و خويشفرمايي تعريف ميشود، به طوريكه افراد شاغل در
اين كسب وكار، به شفلشان اينطور نگاه ميكنند كه بتوانند در محدوده خانه و محل
زندگيشان شغلي براي خود دستوپا كنند.
كسبوكار خانگي از دو ديدگاه قابل بررسي است. يكي ديدگاه الكترونيكي را شامل ميشود
و ديگري، ديدگاه غيرالكترونيكي. شما اگر به كسبوكارهاي خانگي ايران و جهان نگاهي
بيندازيد و بررسي اش كنيد متوجه ميشويد كه سهم كسبوكارهاي مبتني بر فناوري
اطلاعات رو به افزايش است. مثلا يك حسابدار به جاي اينكه هرصبح از خانه بيرون برود
و تقاضا براي سفر درونشهري را افزايش بدهد تا به دفتر كارش برسد، ميتواند در خانهاش
بنشيند و از طريق كامپيوتر و شبكه اسناد و مدارك سازمان مربوطه را تحويل بگيرد و
كارش را انجام دهد.
از طرف ديگر، سهم كسبوكارهايي كه مبتني بر فناوري اطلاعات هم نيستند رو به افزايش
است. در عمل، با توجه به مهارتهاي يك شخص ميتوانيم كمكاش كنيم كه در يكي از دو
شاخهاي كه عرض شد، كسبوكاري خانگي راهاندازي كند. حالا كسبوكار خانگي ميتواند
به صورت مستقل به توليد كالا يا عرضه خدمات بپردازد يا يك زنجيره از كالا يا خدمات
را تكميل خواهد كرد. به هر حال بايد به كسبوكار خانگي اينطور نگاه كرد كه يكي از
راههاي برونرفت از معضل بيكاري است.
در كسبوكار خانگي مثل بقيه كسبوكارها بايد به هر حال مشتري داشته باشيم. بديهي
است كه هيچ كسبوكار و سازماني بدون مشتري نميتواند ادامه حيات بدهد. پس در كسبوكار
خانگي اولين و مهمترين مهارت، پيداكردن مشتري است. حالا اين مشتري ميتواند يك
سازمان باشد يا يك مصرفكننده عادي. حالا اگر اين مهارت ايجاد شد و مشتري به دست
آمد، در مرحله بعد، مهارتها را به دو نوع تقسيم ميكنيم.
مهارتهاي عام و مهارتهاي خاص. مهارتهاي عام شامل كليه مهارتهايي است كه يك
كارآفرين در هر حوزهاي كه فعاليت ميكند بايد آنها را دارا باشد. مثلا فردي كه در
يك كسبوكار خانگي فعاليت ميكند بايد شم مالي داشته باشد و همچنين شم مديريتي و
برنامهريزي استراتژيك و مهارت فروش و... ما اينها را به عنوان مهارتهاي عمومي
براي هر كسبوكاري در نظر ميگيريم.
اما كسبوكار خانگي يكسري مهارتهاي اختصاصي هم ميخواهد. اين مهارتهاي اختصاصي
بسته به نوع يك كسبوكار خانگي تعريف ميشود. مثلا اگر ماهيت يك كسبوكار خانگي بر
مبناي فناوري اطلاعات است پس آن فردي كه در چنين كسبوكاري فعاليت ميكند بايد با
مقوله فناوري اطلاعات، آشنايي كافي داشته باشد.
حتي بايد با مهارتهاي تكميلي اين رشته نيز آشنا باشد. مثلا اگر يك گرافيست در خانهاش
نشسته است و با چند سازمان از طريق كامپيوتر شخصياش كار ميكند بايد علاوه بر اين
كه بحثهاي پايهاي كامپيوتر را بداند، بايد از نرم افزارهاي گرافيكي هم شناخت
دقيقي داشته باشد.
يكي از مهارتهايي كه در كسبوكار خانگي روي آن تاكيد ميشود، مهارت آيندهنگري است.
مثلا من يك كسبوكار خانگي راهاندازي ميكنم. اولين سوالي كه پيش ميآيد اين است
كه با توجه به شرايط و سلايق اجتماع، آيا ميتوانم در آينده هم اين كسبوكار را
براي خود حفظ كنم يا نه.
به نظرم درك پيچيدگيهاي يك كسبوكار خانگي كه كمكم خودش را نشان ميدهد يكي از
مهمترين مهارتهايي است كه يك فرد فعال در كسبوكار خانگي بايد به دست آورد.
نكته ديگري كه در كسبوكارهاي خانگي بايد توجه شود اين است كه ما نبايد مقيد به اين
تعريف باشيم كه كسبوكار خانگي لزوما به اين معناست كه در خانه انجام ميشود. بلكه
ميتوان كسبوكار خانگي را از اين زاويه تعريف كرد كه هرگاه چند نفر از اعضاي يك
خانواده با هم جمع بشوند و يك كسبوكاري را راه بيندازند اين كسبوكار ميتواند يك
كسبوكار خانگي باشد.
در اينجا يكي از مهمترين مهارتهايي كه تعريف ميشود اين است كه ما چگونه ارتباط
كاري بين اعضاي خانواده را تعريف كنيم. يك خانواده در محيط خانگي خودشان يكسري كنشها
و واكنشها و نقشها دارند ولي در همان خانه موقع انجام كار، كارمند آن مجموعه
محسوب ميشوند. در واقع بايد رابطهشان تغيير كند و خب، خيلي از كسبوكارها از آنجا
كه نتوانستهاند اين رابطه دوگانه را به خوبي تعريف كنند به شكست رسيدهاند.
اين موضوع به خصوص در مواردي است كه در كسبوكارشان به يك موفقيت اوليه هم ميرسند.
حالا اگر بپرسيد اين اتفاق، بيشتر، در مورد كسبوكار خانگي چه خانوادههايي ميافتد
بايد به خانوادههايي اشاره كرد كه روابطشان خيلي ميكس و درهم است. اين شامل روابط
فيمابين، جايگاهها، معاشرت و... ميشود. در مقابل، برخي خانوادهها هستند كه روي
ديسيپلين حركت ميكنند و به بچههايشان اين ضوابط را ميآموزند و همه اعضاي
خانواده جايگاه خودشان را ميدانند. اينها كمتر از گروه اول به مشكل برميخورند.
يكي از پارامترهايي كه ما در مورد سنجش موفقيت كسبوكارهاي خانگي به كار ميبريم
اين است كه آيا براي اعضاي خانواده، كسبوكار، اولويت بيشتري نسبت به روابط
خانوادگي دارد يا نه. اگر يك خانوادهاي واقعا اينگونه باشد ميتوانيم اطمينان
داشته باشيم كه كسبوكارشان ميتواند ادامه حيات بدهد. پس اين به فرهنگ حاكم بر آن
خانه بازميگردد.
در يك جمعبندي كلي بايد گفت در كسبوكارهاي خانگي چند عامل موجب موفقيت آنها ميشود.
يكي از عوامل اين است كه فرد تا چه ميزان در مديريت بر همكاران خودش موفق است؟ يعني
مثلا مادري كه صبح در مقام مادر و خانم خانه، صبحانه اهل منزل را آماده كرده است
حالا بعد از آن تبديل ميشود به كارفرماي اعضاي خانواده. تفكيك درست بين اين دو نقش،
تعيينكننده موفقيت او خواهد بود.
در واقع بايد ديد كه آيا صاحب يك كسبوكار ميتواند بين وظايفاش به عنوان عضوي از
خانواده و وظايفاش در مقام كارفرماي يك كسبوكار، توازني ايجاد كند يانه؟ در كسبوكار
خانگي، نكته مهم مهارت فني كسبوكار نيست. بلكه مهارت مديريتي يك كسبوكار، مهم است.
از عوامل ديگر، ميتوان به شم مالي اشاره كرد.
به هرحال كسي كه يك كسبوكار خانگي راهاندازي ميكند بايد مديريت مالي درستي هم
داشته باشد. بحث مديريت فروش، مديريت بحران، نحوه تعامل با سازمانهاي دولتي نظير
شهرداري و... از ديگر پارامترهايي است كه ميزان موفقيت يك كسبوكار را تعيين ميكند.
در پايان، نكتهاي بايد در نظر داشت، اين است كه كسبوكارهاي خانگي، به نوعي در
حالت گذار مطرح ميشوند.
به اين معنا كه وقتي كسبوكار خانگي در مراحل اوليه خود به موفقيتهاي قابل توجهي
رسيد، لازم ميشود كه در جايي ديگر، غير از خانه ادامه حيات دهد و در واقع ميتوان
اينطور توصيف كرد كه آن كسبوكار خانگي موفق است كه بتواند در ادامه سير طبيعي
حيات خود به عنوان كسبوكار مستقل و بيرون از خانه مسيرش را ادامه دهد.