خرید پستی

    http://www.n-javan.com/aks/sarmaye.gif

     

    ارتباط با ما

    تماس با ما

    درباره ما

    عکسهای مراسمهای موسسه

    آشنایی با کارشناسان موسسه

    شماره پیامک ما

    30006016285212

    لطفا پیغامتان را به شماره بالا پیامک کنید

    موقعیت شما در سایت
    صفحه اصلی
    شمارنده
    آموزش نخبه پروری

    http://www.n-javan.com/aks/kar.jpg

    http://www.n-javan.com/ghatar/125112_313.jpg

     

    Home

    گالری عکسها

    http://www.n-javan.com/aks/click.jpg

    

    بررسی علل و پیامدهای خشونت در کودکان

    روانشناسی کودکان - خشونت کودکان

    قسمت اول
    مقدمه:
    از میان واکنش های هیجانی، روان شناسان به مساله پرخاشگری توجه و آن را به تفصیل بررسی کرده اند و این توجه خاص تا حدودی به دلیل اهمیت اجتماعی پرخاشگری است. از نظر اجتماعی در عصری که سلاح های هسته ای به صورت گسترده در دسترس است، حتی یک اقدام پرخاشگرانه نیز می تواند فاجعه به بار آورد. در سطح فردی نیز بسیاری از مردم غالباً افکار و کنش های پرخاشگرانه دارند و شیوه کنار آمدن آن ها با این افکار، اثرات گسترده ای بر سلامت و روابط بین فردی آنان بر جا می گذارد؛ همچنین گرداگرد ما را خشونت فرا گرفته است. این خشونت را در تلویزیون می بینیم یا در روزنامه می خوانیم و در این میان، بسیاری از مردم زندگی روزمره شان با خشونت می گذرد و والدین نیز نگران خشونت فرزندانشان هستند.
    واژه خشونت باعث ایجاد احساس ناخوشایند در افراد می شود که طی دوران کودکی مورد تمسخر و بی توجهی همبازی ها یا هم کلاسی های خود قرار گرفته اند. تمسخری ساده ممکن است منجر به واکنش شدیدی شود که دامنه آن از اهانتی لفظی تا خشونت فیزیکی متغیر است. پرخاشگری رفتاری است که به قصد آزار کسی یا آسیب به چیزی ابراز می شود.
    انواع خشونت در کودکان
    روان شناسان 2 نوع پرخاشگری را از یکدیگر متمایز کرده اند. پرخاشگری وسیله ای و پرخاشگری خصمانه. پرخاشگری وسیله ای، رفتاری است برای رسیدن به هدف، مثل پرخاشگری بازیکنان فوتبال هنگام مسابقه، پرخاشگری خصمانه، رفتاری است برای سیب رساندن به دیگران که به مرگ یا آسیب جدی به دیگری منجر می شود. نوع دیگری از پرخاشگری، پرخاشگری سطحی است که در زمان بازی های اجتماعی دیده می شود. در بیشتر موارد، این پرخاشگری طبیعی است و کودکان پرخاشگر به رقابت و جامعه پذیری تمایل دارند.
    آیا خشونت اکتسابی است یا مادر زادی؟
    در یک سبزی فروشی هستید. کودکی سعی می کند بدون اجازه میوه ای بردارد. مادرش جلوی او را می گیرد، اما او به کارش ادامه می دهد. سرانجام مادرش سیلی محکمی به او می زند و کودک شروع می کند به گریه کردن، مادرش می گوید گریه نکن. کودک به گریه ادامه می دهد و مادرش برای ساکت کردن اوبیشتر کتکش می زند. اکتسابی بودن خشونت و ناسازگاری الزاماً به این معنا نیست که والدین هم مقصرند، بلکه رفتار والدین می تواند تاثیر تقویت کننده ای بر رفتارهای خشونت بار فرزندان بگذارد. اگر آن ها رفتاری تهاجمی داشته باشد، فرزندان نیز خواهند آموخت و برخی کودکان ممکن است تحت تاثیر فیلم های سینمایی بازی رایانه ای و کتاب های جنایی قرار بگیرند.
    چه کودکانی خشونت گرا هستند؟
    کودکان قلدر به تسلط بر دیگران و کنترل آن ها تمایل دارند. آن ها از شیوه های مختلفی استفاده می کنند. دامنه رفتارهای تهاجمی آن ها از تملک گویی، نامگذاری تمسخر آمیز و شایعه پراکنی های زشت تا تهدید کودکان دیگر گسترده است. کودکان خشونت گرا اغلب از خشونت فیزیکی استفاده می کنند. پول و اشیای با ارزش دیگرا را می ربایند.
    برخی محققان معتقدند کودکان با استفاده از خشونت احساس می کنند فرد مهمی هستند. آن ها به دلیل احساس نا امنی می کوشند از طریق ناراحت کردن و ایجاد نا امنی برای دیگران به امنیت و آرامش برسند.
    تغییرات رشدی در پرخاشگری
    پرخاشگری درکودکان کودکستانی بیشتر بر اسباب بازی ها و اموال خود است. به عبارت دیگر، پرخاشگری آن ها جنبه وسیله ای دارد. در مقابل، کودکان بزرگتر (6 و 7 ساله ها) بیشتر از پرخاشگری شخصی نگر یا خصمانه از قبیل انتقاد، تمسخر، یاوه گویی، فحاشی یا مخالفت کلاسی استفاده می کنند. حالت پرخاشگری طی رشد تغییر می کند. کودکان نوپا بیشتر بر حملات جسمانی متکی هستند. کودکان بزرگتر با زبان رشد یافته و مهارت های ارتباطی شان، احتمالا اقدام به پرخاشگری کلامی می کنند تا پرخاشگری جسمانی. این تغییرات ناشی از رشد در شیوه ابراز پرخاشگری نه تنها در نتیجه افزایش کلامی است، بلکه معمولا در انتظارات و مقررات بزرگسالی نیز به چشم می خورد.
    یکی از برجسته ترین جنبه های گرایش مربوط به رشد، مسیرهای کاملا واگرایی است که پسران و دختران دنبال می کنند. پسران کودکستانی بیشتر از دختران به رویدادهای پرخاشگرانه دامن می زنند و در آن درگیر می شوند. الگوهای پرخاشگرانه پسران و دختران تفاوت های زیادی با هم دارند. پسرها احتمالاً بیشتر ازدختران هنگامی که مورد تهاجم قرار می گیرند دست به تلافی می زنند. تعداد دستگیر شدگان پسر به خاطر جرایم خشونت آمیز از قبیل قتل عمد، سرقت، حمله های منجر به ضرب و جرح تقریباً 5 برابر دختران است.
    علل و ریشه های بروزخشونت در کودکان
    خشم و غیظ مانند بسیاری از مشکلات رفتاری دیگر، نمایانگر تعارض میان خود و شخصیت در حال رشد کودک با شخصیت و نگرش های والدین است. هر گاه او بفهمد که از طریق عصبانی شدن به خواسته هایش می رسد و در ضمن می تواند توجه بیشتری را نسبت به خود جلب کند و اضطراب در والدین به وجود آورد، خشم و غیظ را تکرار خواهد کرد. یک پسر بچه باید انرژی بسیاری صرف کند تا بتواند خشم شدید واقعی از خود بروز دهد، بنابراین وقتی بداند حتما موافق میلش عمل نمی شود، خود را به زحمت نینداخته، بیهوده انرژی اش را صرف نمی کند. غیظ و خشم در کودک ممکن است به علت بی حوصلگی، محدودیت های شدید در خانه، نبودن فضای کافی برای بازی، بودن مشکلات خاص در یادگیری مهارت های جدید، نا امنی، مراقبت های بیش از حد و الگوهای غلط ارائه شده به وسیله پدر و مادر که در زمان خستگی یا نگرانی خلق و خوی خود را از دست می دهند یا طبیعتا تحریک پذیر و حساس، بد اخلاق و غیر قابل تحمل هستند، به وجود آمده باشند. کودکان پرخاشگر، والدین پرخاشگر دارند.
    پیوسته باید به خاطر داشت که برخی کودکان و بزرگسالان هنگام گرسنگی بداخلاق و تندخو می شوند. این حالت معلول پایین آمدن میزان قند خون و گلوکز خون است. در کودک مبتلا به صرع ممکن است حمله آنی و ناگهانی سبب به وجود آمدن خشمی تند و بی علت شود که معمولاً ازتظاهرات و نمود این بیماری است. ستیزه جویی و ستیزه گری نیز ممکن است به دلایل مشابهی که گفته شد، مربوط باشد؛ البته تا حدودی هم به شخصیت کودک نیز بستگی دارد، ولی بیشتر به شیوه های اجرایی که درخانه تجربه کرده است، مربوط می شد. در صورتی که او کودک منحصر به فردی باشد، عملش بسیار طبیعی است، زیرا هیچ گاه این فرصت را در اختیار نداشته است تا از نزاع با خواهر و برادر بیاموزد که ستیزه جویی ثمره ای ندارد و او نمی تواند همه چیز را مطابق دلخواهش به دست آورد. مشکل مربوط به او هر چه باشد خلق و خوی ستیزه جویی و پرخاشگری اهمیتی ندارد. نکته این است که کودک تنبیه نشود و مورد شماتت قرار نگیرد، بلکه علت یابی شود.
    خانواده های کودکان خشونت گرا
    والدین چه نقشی در رفتار کودکان خشونت گرا و ناسازگار دارند؟
    خانواده های کودکان قلدر و ناسازگار معمولاً نظم ندارند. فرزندان آن ها بدون این که تحت نظارت والدین خود باشند در فعالیت های متعددی شرکت میکنند. بی اطلاعی والدین از فعالیت فرزندان باعث تخلف آن ها از رفتارهای ناشایست فرزندانشان می شود. تخلف آن ها تا آن جا ادامه می یابد که این رفتارها به تدریج به خصوصیت شخصی کودک تبدیل می شود و تغییر آن براحتی امکان پذیر نخواهد بود. در این خانواده ها، روابط بین والدین و کودکان اگر دیکتاتور منشانه نباشد بسیار تمرکز گرایانه است والدینی که انتظار دارند فرزندانشان از آن ها کاملاً اطاعت کنند، برخوردشان با مشکلات بسیار پرخاشگرانه و خشونت آمیز خواهد بود.
    برخی والدین رفتارهای پرخاشگرانه را ضروری می دانند، بنابراین فرزندانشان را نیز به کسب این رشته تشویق می کنند. برخی کارشناسان معتقدند در خانواده های ناسازگار توجهی به حالت های مختلف روحی و روانی کودکان نمی شود؛ مثلاً وقتی کودکان عصبانی یا غمگین می شوند، هیچ یک از اعضای خانواده به مشکل آن ها اهمیتی نداده، آن ها را دلداری نمی دهد. خلاصه این که تحقیقات نشان می دهد خانواده ناسازگار با خانواده های کودکان معمولی تفاوت دارند. این خانواده ها بسیار نامنظم هستند ونظارتی بر رفتارهای فرزندانشان ندارند، احساسات فرزندانشان را درک نمی کنند، از کنار مشکل به سادگی می گذرند و الگوی رفتاری مناسبی به فرزندانشان ارائه نمی کنند.
    چه کسانی قربانی خشونت هستند؟
    بسیاری از ما در موقعیت هایی قرار می گیریم که احساس می کنیم مورد خشونت قرار گرفته ایم. این گونه تجربه ها اگر مکرر نباشد و گاهی روی دهد، نمی توان خود را قربانی خشونت دانست.
    اما این تجربه ها به ما کمک می کند تا احساس یک کودک قربانی خشونت را درک و با او برخورد شایسته ای کنیم.
    راهکارهایی برای عدم خشونت در کودکان
    ایجاد جوی آرام و دوستانه برای کودکان، همچنین ایجاد محیطی که گوش دادن به سخنان یک کودک ارزش است، باعث می شود کودک محبت را به جای خشونت، از محیط خانه کسب کند و وقتی این عامل را تحت کنترل خود در بیاوریم، می توانیم به موفقیت در کنترل خشونت امیدوار باشیم.
    در مدرسه نیز معلمان، مربیان و کادر آموزشگاه، نقش مهمی در ایجاد آرامش و جلوگیری از خشونت دارند؛ چرا که طرز محبت کردن هر یک از این ها، طرز برخورد آن ها با دانش آموزان و همچنین طرز برخورد با اولیا و همکاران می تواند تبلیغ و پیام آور محبت باشد یا بالعکس. پس با به دست آوردن اطلاعات از خانواده، مدرسه و شرایط موجود، خشونت را تا حد زیادی کنترل و از محیط کودکان دور کنیم. تنبیه عامل بسیار مهمی است. به عبارتی، اثرات مخرب تنبیه بیشتر از فواید آن است. بکوشیم هرگز تا حد امکان از این حربه استفاده نکنیم؛ چرا که ما با تنبیه به کودکان می آموزیم که در قبال خواسته ها و نظرات خود باید به خشونت متوسل شوند. سعی کنیم الگوی رفتاری مناسبی را به آن ها معرفی کنیم. از تماشای فیلم های خشن، کودکانمان را منع و آن ها را به تماشاتی فیلم های مناسب با سن شان تشویق کنیم. برای کودکان برنامه هایی در نظر بگیریم که شاد و آموزنده نکات اخلاقی باشد.
    اگر با کودکان رفتار خشونت امیزی داشته باشیم، بکوشیم نگذاریم کینه آن خشونت در دلش بماند و او را بپذیریم تا عاملی برای بروز خشونت نباشد. کودکان را هر چند وقت یک بار به گردش های بیرون از خانه ببریم. پارک های عمومی، مکان های باز و سرسبز، در صورت امکان سینما، پارک بازی و ... می تواند در روحیه و ایجاد آرامش در آنها مؤثر باشد و باعث تخلیه تنش ها و بار منفی درونی شود و خشونت را ضعیف کند. ورزش یکی از عوامل ایجاد آرامش، نشاط و جلوگیری از خشونت است. پس بکوشیم ورزش را در برنامه های کودکانمان بگنجانیم. عطوفت و مهربانی معلم باعث عطوفت و مهربانی در شخص الگو پذیر می شود. در ضمن باید خانه و مدرسه همواره با هم ارتباط نزدیک و همکاری داشته باشند. اولیا، مشکلات فرزندانشان را از نظر رفتاری به کادر مدرسه انتقال دهند و کادر مدرسه نیز متقابلا همین نقش را ایفا کند و رفتارهای کودکان را مورد بررسی قرار دهد.
    انواع کودکان خشونت گرا
    بیشتر کودکان خشونت گرا، روحیه ای تهاجمی دارند و خواهان رهبریت گروه هستند. در این کودکان حس همدردی و احساس گناه از عمل ناشایست بسیار ضعیف است.
    کودکان شرور از روش های متعددی استفاده می کنند که گسترده ای از نوع خفیف مثل هل دادن تا نوع شدید مثل تهدید کردن با اسلحه را در بر می گیرد. استفاده از خشونت لفظی و تهدید دیگران نیز از شیوه های رایج این نوع کودکان به شمار می آید. بسیاری از ان ها در تمامی موارد با ابزار خشونت به هر نحوی سعی می کنند بر دیگران مسلط شوند. بسیاری از محققان معتقدند درپس چنین ظاهر خشونت باری، نوعی احساس نا امنی و کمبود اعتماد به نفس نهفته است.
    این گفته ها اگر چه تا حدی درست است، اما همیشه چنین نیست. عده ای از کارشناسان معتقدند این کودکان کمتر دچار اضطراب می شوند و بیشتر از دیگران دارای ارامش و اعتماد به نفس هستند.
    آن ها تمامی رفتار دیگران را نوعی دشمنی با خویش تلقی می کنند. به همین دلیل کوچک ترین شوخی دیگران را با شدیدترین واکنش فیزیکی پاسخ می دهند. کارشناسان معتقدند این کودکان قادر به تحلیل درست رویدادها نیستند و هر رفتاری را نوعی توطئه علیه خویش می دانند.
    کودکانی که آزار دیده بزرگ می شوند
    جامعه ایران در چند دهه اخیر تغییرات اجتماعی شتابان و با به سمت و سوی متفاوتی را تجربه کرده است. ابعاد و سویه منفی این تغییرات اجتماعی از سوی جامعه شناسان و اندیشمندان حوزه فرهنگ و سیاستمداران با مفاهیم و نظریه های متفاوتی از قبیل آنومی (ناسازگاری)، "سازگاری عرفی"، "فروپاشی اجتماعی"، "بحران ارزش ها"، "بحران هویت" و ... صورت بندی و تجزیه و تحلیل شده است. آنچه در این صورت بندی ها مشترک است افزایش حجم و کثرت مسائل و مشکلات اجتماعی در دهه اخیر است و در این میان پرداختن به مسائل و مشکلات اجتماعی کودکان به عنوان پدیده ای ناشی از مجموعه تحولات فرهنگی و جمعیتی در دوره اخیر است.

    آخرين بروز رساني (جمعه ، 11 آذر 1390 ، 12:30)

     
    آموزش نخبه پروری

     

    اگر می خواهید با راهکارهای مختلف جهت افزایش تولید-بازاریابی-برندینگ آشنا شوید کلیک کنید

    اگر تصمیم به ایجاد کسب و کار جدیدی دارید کلیک کنید

     

     

    محصولات فروشگاه
    پربازدیدترین مطالب
    سرمایه گذاری - استخدام

    شرایط سرمایه گذاری  و اعطای نمایندگی

    http://www.n-javan.com/aks/sarmaye.gif

    آخرین محصولات
    کلیه حقوق سایت متعلق به موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان می باشد