خرید پستی

    http://www.n-javan.com/aks/sarmaye.gif

     

    ارتباط با ما

    تماس با ما

    درباره ما

    عکسهای مراسمهای موسسه

    آشنایی با کارشناسان موسسه

    شماره پیامک ما

    30006016285212

    لطفا پیغامتان را به شماره بالا پیامک کنید

    موقعیت شما در سایت
    صفحه اصلی
    شمارنده
    آموزش نخبه پروری

    http://www.n-javan.com/aks/kar.jpg

    http://www.n-javan.com/ghatar/125112_313.jpg

     

    Home

    گالری عکسها

    http://www.n-javan.com/aks/click.jpg

    

    گفتگو با بهاره افشاری -بازگر سینما و کارآفرین موفق پوشاک

    زندگینامه کارآفرینان موفق - جوانان کارآفرین ایرانی
    گفتگو با بهاره افشاری

    لباس از زیبایی مهم تر است

     
    * چرا طراحی لباس؟
     - من قبل از آنکه بازیگر شوم ، طراحی لباس انجام میدادم.
     اواخر سال 83 ، درست سه ماه قبل از آنکه بازیگر شوم ،‌شدم جوان ترین طراح لباس ایران شدم. حتی درآن زمان مجله چلچراغ عکس مرا در مجله چاپ کردند و نوشتند که او جوان ترین طراح لباسی است که دارد در ایران کار میکند. سه چهار ماه بعد بازیگر شدم.
     
      * بازیگر شدن شما که ربطی به آن گزارش چلچراغ نداشت؟
    نه. اتفاقا بعد از آن که بازیگری را شروع کردم، چلچراغ با من مصاحبه کرد و نوشت این همان کسی است که چهار ماه قبل گزارش طراحی لباسش را نوشته بودیم. من تئاتر خوانده بودم و بازیگر شدن من یک روال دیگر داشت.خانم پوران درخشنده هم یکی از مشتریان ما بود که برای ایشان طراحی میکردم و اولین کسی هم که به من پیشنهاد بازی داد، خانم درخشنده بود که برای رویای خیس با من قرارداد بست.البته من بعدا سر سریال  « او یک فرشته بود» رفتم.
     
    *پس شما قبل از بازیگر شدن مزون هم داشتید؟
    بله.خیلی از چهره های سینمایی و ستاره‌های آن سینما و تلویزیون مشتری های من بودند . یک شوی خیلی بزرگ در
       آـاس ـ پ  گذاشتم و بعد از آن یک مزون خیلی کوچولوی چهل متری راه انداختم و آنجا کار می‌کردم. در آن شوی آ ـ اس ـ پ  خیلی از بازیگران و هنرمندان آمده بودند.
     
     
    *  چطور شده بود که آنها به مزون آمده بودند؟
       آ‌ن موقع شریکی داشتم که طراح صحنه و لباس بود. ایشان آن موقع کار کیف های چرمی انجام می‌داد. بازیگرانی که آمدند دوستان ایشان بودند که با تلفن ایشان آمدند. جالب است که بعداز بازیگر شدن خود من تعداد بازیگرانی که با من کار می‌کنند،یک سوم شده است.
     
    * آن موقع برای آموزش طراحی لباس در کلاس هم شرکت کرده بودید؟
    نه.من دانشجوی نقاشی بودم و اصولا از بچگی رنگ‌شناسی را دوست داشتم و خیلی روی رنگ و مسائل مربوط به آن فکر و کار می‌کردم. الان هم اگر به طراحی‌های من نگاه کنید می‌بینید که برای من مسئله رنگ مهم‌تر از خود طراحی است. همان موقع و بعد از آن پیش یکی دو نفر از طراحان هم دوره دیدم.
    در سال هشتاد و سه، دوست من که طراح لباس بود کار مرا دید که داشتم برای خودم طرح می‌زدم. گفت: چرا طراحی لباس نمی‌کنی؟
    گفتم: می‌خواهم شروع کنم. گفت:سرمایه داری؟ گفتم: بله.مقداری دارم. گفت:پس ما با هم شریک می‌شویم.آنجا با هم شراکت کردیم و آن شو برگزار شد.
     
    * بعد از اینکه به صورت حرفه ای بازیگر شدید،طراحی لباس را رها کرده بودید؟
     موقعی که بازیگر شدم،دو سال ونیم مزونم را تعطیل کردم و این از لحاظ مالی خیلی به من لطمه زد چون من ازآنجا خیلی درآمد خوبی داشتم.این تعطیلی به خاطر حجم کاری و اتفاقاتی بود که در زندگی شخصی من افتاد.

    بعد از آن دو سال و نیم تعطیلی،‌دوباره یک شو گذاشتم اما آن ماجرا فقط یک شو بود و دفترم را راه نیانداختم وبعد دوباره وارد یک دوره دو سال و نیم پر کاری در بازیگری شدم و بنابراین نمی‌شد کار مزون را داشته باشیم، چون کسی را نداشتم که به اندازه خودم به او اعتماد داشته باشم و همه کارها را به او بسپارم. حالا دو ماه است که دوباره این کار را شروع کردم. دوستانی دارم که می‌توانم به آنها اعتماد کنم.اول تابستان یک شو گذاشتم و مزونم را هم راه انداختم.تصمیم دارم اول هر فصل به صورت مداوم شو بگذارم و در دفتر سفارش قبول کنم.
     
    *  این دفتر که راه انداختید، فقط دفتر طراحی لباس است؟
      نه.اینجا دفتر گرافیک ، معماری و طراحی صنعتی است. چیزی که در ایران وجود ندارد،استودیو دیزاین است.
    استودیو دیزاین جایی است که تو می‌توانی همه چیز مربوط به طراحی،از معماری تا طراحی داخلی و بخش های دیگر را در آن پیدا کنی. در این دفتر، بخش طراحی لباس را من مدیریت می‌کنم.
     
    * مدیرعامل شرکت هم خود شما هستید؟
     من ، برادرم بابک و صبا سهیلی هیئات مدیره و شریک شرکت هستیم.
     
    * گفتید که حدود هشت سال پیش که هنوز بازیگر نشده بودید هم طراحی لباس می‌کردید.حالا که دوباره شروع کرده‌اید،فکر می‌کنید چقدر تغییر کرده‌اید؟
      آن موقع بیشتر وقت‌ها خیلی ضرر می‌کردم چون مثلا ممکن بود قیمت تمام شده یک مانتو، با آنچه که می‌فروشم چندان تفاوتی نداشته باشد.الان می‌دانم که از پروسه طراحی تا تهیه پارچه تا تولید، چگونه کار کنم که ضرر ندهم.
    این موضوع محصول تجربه است و هر چه جلوتر می‌روی آشناتر می‌شوی و طبیعی است که من هم بعد از حدود هشت سال تجربیات خوبی به دست آورده‌ام.
     
    * آیا مباحث علمی تولید برند را هم پیگیری می‌کنید؟
       در این زمینه کتاب‌های خوبی خوانده‌ام و سعی می‌کنم در کارم لحاظ کنم. ضمن آن،برادرم بابک سال‌هاست که دارد کار می‌کند و او این پروسه را بلد است و می‌داند چه کاری انجام بدهد. این را هم بگویم که این سیستم معرفی کارم، معرفی برند، لباس‌ها و ارائه آن ؛ اولین بار است که در کشور اتفاق می‌افتد. چیزی که الان در همه جا وجود دارد،‌یک مزون است که شما به داخل آن می‌روید و لباس را انتخاب می‌کنید.اما شرکت «استعاره سیال» فقط یک مزون نیست.
     
    * اما به هر حال شرکت‌های معروفی در لباس و طراحی آن هستند که همه کارهای طراحی و تولید لباس را انجام می‌دهند.

     بله اما آنها company  هستند وکارشان گسترده‌تر است.اما من شخصی و برای آدم‌های خاص کار می‌کنم.البته ممکن است که چند سال بعد بخواهم این شرکت را تبدیل به کمپانی کنم،اما فعلا این گونه نیست. البته از همین الان برای سازمان‌ها و کارخانه‌هایی که نیاز به لباس های متحدالشکل دارند،طراحی و تولید انبوه هم انجام می‌دهم.
     
    * به نظر شما طراحی لباس یک امر ذاتی،علمی،هنری یا شهودی است؟
      سلیقه در طراحی لباس یک موضوع ذاتی است. یعنی، اینکه شما دیور را دوست داشته باشید و ورساچی را دوست نداشته باشید یک موضوع سلیقه‌ای است و به نظر من موضوع سلیقه در طراحی لباس ، خیلی مهم‌تر از علم است. با این حال این کار یک علم است.

    اینکه چه رنگ و چه فرم لباسی به چه کسی می‌آید و چه نوع پارچه و چه جنسی باید مورد استفاده قرار بگیرد، همه علمی دقیق است. خودم برای آنکه این علم را یاد بگیرم خیلی مطالعه و تلاش کردم و سال‌هاست که با آن درگیر هستم. ضمن آنکه کار تجربی هم زیاد کرده‌ام.
     
    *  آیا شما فقط برای خانم ها لباس طراحی می‌کنید؟
      بیشتر برای خانم ها طراحی می‌کنیم اما به صورت محدود، برای آقایان هم طراحی خواهیم کرد.
     
     
     
    * اینکه چه لباسی به چه کسی می‌آید را چگونه تشحیص می‌دهید؟
      ببینید، وقتی می‌گویم ذاتی است، راجع به خودم، واقعا به آن رسیده‌ام. من الان می‌دانم به شما رنگ سبز کمی روشن‌تر از یشمی می‌‌آید،‌ولی نمی‌توانم توضیح بدهم که چرا آن رنگ به شما می‌آید و توضیح دادنی نیست. شناخت کلی و شناخت بصری که از آدم‌ها دارم و پیدا می‌کنم، به من می‌گوید که آن رنگ به شما می‌آید اما برای آن دلیل علمی خاصی ندارم. فقط شما وقتی آن رنگ لباس را می پوشید، حس میکنید که به شما می‌آید و این حس ما، حس مشترک بوده‌است.

    یا مثلا نگاه می‌کنم و با توجه به جمیع جهت تشخیص می‌دهم به فلان خانم مانتوی برش‌دار نمی‌آید و او باید مانتوی فری‌سایز بپوشد.اما این را نمی‌توانم با دلایل علمی بیان کنم.

    بخش حس و کار حسی در این موضوع خیلی مهم و موثر است. وقتی از کسی سفارش می‌گیرم،اول با او صحبت می‌کنم و این صحبت بیشتر یک تجزیه و تحلیل روان‌شناسی هم هست. اینکه او چه رنگی را دوست دارد و شغلش چیست خیلی مهم است.اگ کسی که بازیگر باشد با کسی که پزشک است فرق دارد. من به یک پزشک یک سری لباس‌ها را اصلا توصیه نمی‌کنم چون ممکن است مطابق با شان اجتماعی‌اش نباشد.
     
    * پس این خیلی فرق دارد با اینکه شما یک برند را تولید کنید و در دید عموم بگذارید تا آنها خودشان تشخیص بدهند که چه لباسی را باید بپوشند. اینجا خودتان باید همیشه هنگام انتخاب یا طراحی حضور داشته باشید.
    بله.من همه طراحی‌های لباس‌هایم را خودم انجام می‌دهم . ممکن است بدهم یک نفر آن طرح را که در نظر گرفته‌ام پیاده کند اما طرح کلی را همیشه خودم می‌دهم.
     
    *  آیا فکرمی‌کنید یک طراح لباس باید خیاطی هم بلد باشد؟
     اگر بلد باشد بد نیست اما لزومی ندارد. من خودم خیاطی بلد نیستم ولی اگر به یک لباس نگاه کنم می‌توانم ایرادش را بگویم.الان در دانشگاه چهار واحد خیاطی هم به دانشجویان آموزش می دهند و طرف باید حتما بلد باشد.من روی تمام لباسهایی که طراحی میکنم و بعد می دهم بدوزند نظارت میکنم.

    وقتی آن لباس دوخته شد و یا اواسط آن صاحب آن،آن را می پوشد و وقتی که آن را در تن او ببینم حتما ایرادهایش را مرتفع خواهم کرد.

    کار اپراتوری خیاطی یک کار زمان بر و بیشتر فیزیکی است که من با توجه به مشغله‌ام نمی‌توانم انجام بدهم و اصولا هیچ کدام از طراحان لباس هم این کاررا نخواهند کرد. این در مورد رشته‌های دیگر هم هست.

    مثلا یک مهندس مکانیک ممکن‌است خودش نتواند به صورت اپراتوری کار را انجام بدهد. یا یک آرشیتکت شاید بلد نباشد آجر روی آجر بگذارد و یک دیوار درست کند، در حالی که یک بنا راحت این کار را انجام می‌دهد. البته یک آرشیتکت شناخت دقیقی از ساختمان و ساختن آن دارد و به راحتی ایرادهای کار او را می‌گیرد و کارش هم اصولا طراحی است.
     
    * آیا از بین طراحان معروف،الگوی خاصی را مد نظر دارید؟
      الان آن طرف دنیا همه دارند این مدلی کار می‌کنند اما من در ایران کسی را ندیدم که این‌گونه کار کند.
     
    * منظورم اشخاص معروف است؟
       من بیژن و کارش را خیلی دوست داشتم و از قدیمی‌ترها هم «کوکوشنل»‌ و شخصیت او را خیلی دوست دارم. با این حال چیزی که در مورد لباس به آن اعتقاد دارم،‌ خیلی کشف و شهودی است. شما هر چه جلوتر می‌روید چیزهایی را می‌فهمید و کشف می‌کنید که به تجربیات شما عمق می‌دهد.
     
    * کسانی که به یک موضوع علاقه عمیق دارند ، بیماری آن را هم دارند. مثلا شما دارید با یک نفر حرف می زنید،بیشتر توجه شما به لباس اوست.آیا همین‌طور است؟
     بله.برای من،شخصیت اجتماعی هر کس از لباس او معلوم می‌شود و واقعا هم مهم است. مثلا کیف و کفش یک خانم خیلی مهم است.البته اگر از یک آرایشگر بپرسید چه چیزی در ظاهر یک خانم مهم است می‌گوید ناخن او در صورتی که به نظر من کیف و کفش خیلی مهم‌تر از ناخن اوست.هر کس بر اساس جایگاه اجتماعی خودش باید لباس متناسب با آن را انتخاب کند.به نظر من لباس از زیبایی مهم‌تراست. برای من یک دختر خوش‌تیپ خیلی جذاب‌تر از یک دختر زیبااست.
     
    ·        البته سعدی علیه‌الرحمه فرمودند: تن آدمی شریف است به جان آدمیت.
        (خنده) نه نه نه...همین لباس زیباست نشان آدمیت.

     
    * از بین آدمهای معروف، نوع لباس پوشیدن چه کسی را بیشتر دوست دارید؟
    من لباس پوشیدن لیلا حاتمی و هدیه تهرانی را خیلی دوست دارم.
    از بین خارجی‌ها هم لباس پوشیدن لوپز را خیلی دوست دارم و حتی وقتی که به خارج از کشور می‌روم، به فروشگاه‌هایش سر میزنم می‌بینم که طراحی هایش خیلی به ذهنیت من نزدیک است.او هم کمپانی طراحی لباس دارد و لباسهایی هم که می‌پوشد هم، همه کار خود اوست.
     
    * هدف شما از اینکه یک برند تازه را راه اندازی کنید چیست؟
     خیلی سال است که دلم می‌خواهد یک طراح مثل بیژن باشم و یک کمپانی مثل دیور را راه بیاندازم.
    مطمئن هستم که یک روز این کار را خواهم کرد.اینکه هدفم چیست هم معلوم است ؛ سلیقه‌ام در طراحی لباس را دوست دارم و دوست دارم که آدم‌ها سلیقه مرا بپوشند.
     
    * چرا در طی این سال‌ها که در سینما حضور دارید، در طراحی لباس سینما کار نکردید؟
     به خاطر آنکه در سینمای ما چیزی به نام طراحی لباس مفهومی ندارد. منظورم طراحی لباس تنهاست. طراحی صحنه که اصلا تخصص من نیست و در ایران طراحی لباس و صحنه را از هم جدا نمی‌کنند. برای طراحی لباس،و از کمد بازیگر لباس انتخاب می‌کنند مگر کارهای تاریخی و قدیمی.
     
    * که آن هم در تخصص شما نیست.
      اگر بخواهم می توانم این کار را بکنم به خاطر آنکه منبع دارم و می‌توانم مطالعه تازه هم داشته باشم ولی دغدغه‌ام این نیست. دغدغه‌ام طراحی لباس روز است.
     
    * در طراحی لباس چه المان‌هایی مد نظر شماست؟ آیا المان‌های ایرانی و بومی را هم در نظر می‌گیرید؟
     بیشترین چیزی که روی آن حساسیت دارم رنگ است و بعد دوخت. به فرم لباس خیلیاهمیت نمی‌دهم.چیزی که هم در نقاشی و هم در طراحی لباس با آن درگیر هستم پست مدرنیسم است. یعنی چیزی که المان‌هایی از گذشته تو را به یاد بیاورد و کاملا هم به‌روز و امروزی و خیلی راحت باشد.
     
    * در مورد المان‌های ایرانی توضیح ندادید؟
     همانطوری که گفتم من به مسئله رنگ خیلی اهمیت میدهم و در لباسهای عشایر ما،رنگ ،حضور خیلی ویژهای دارد بنابراین من عاشق این لباسها هستم.بینظیرند.لباسهای تاجیکها را هم دوست دارم و همین‌طور لباس‌های هندی را.وقتی به هندوستان می‌روم محو لباس‌ها و رنگ‌های آن‌ها می‌شوم.

    در مورد المان‌های ایرانی، بگذارید یک توضیح بدهم. من اولین شوی لباسم را در سال 83 گذاشتم. در این سال برای اولین بار روی لباس‌هایم طرح‌هایی شبیه به بته‌جقه را کار کردم ولی خود بته‌جقه نبود.

    در این سال‌ها آن‌قدر از این کار استفاده بد شد و آنقدر با قیمت‌های بسیار کم و نازل به تولید انبوه رسانده‌اند که دیگر جذابیت خاصی ندارد.
    از این طرح ها حتی در آن طرف آب‌ها هم استفاده شد. شما الان اگر کیف‌های جدید برشکا را ببینید،همه‌اش طرح‌های بته‌جقه روی آن است. بنابراین المان‌های این گونه ایرانی جذابیت خودش را برایم از دست داده‌است.

    قطعا طرح‌هایی برای ادامه کار دارم و حتما سعی می‌کنم کاری انجام بدهم که کسی تا حالا نکرده است.اسفند امسال یک شوی بهاره می‌گذارم که مطمئنا خیلی جنجالی خواهد شد.
     
    * آیا ممکن است که در خارج از کشور هم شو بگذارید؟  
     بله.از همین الان دارم برنامه‌ریزی می‌کنم که برای تابستان سال دیگر این شو را در خارج از کشور برگزار کنیم.
     
    *  چگونه می‌توانید بین بازیگری و طراحی لباس بالانس کنید؟
     می دانید بازیگری شغلی است که شما در کل طول سال درگیر آن نیستید. ممکن است شما شش ماه از سال را بیکار باشید.ضمن آن الان من ب یک سری از دوستان همکاری می‌کنم که کارشان را دوست دارم و می‌توانم به آن ها اعتماد کنم. بنابراین خودم طراحی‌ها را انجام می‌دهم و بعد به کار نظارت می‌کنم.فکر می‌کنم می‌توانم هر دو کار را با هم انجام دهم.
     
    * آیا ممکن است آنقدر سرتان شلوغ شود که بازیگری را رها کنید؟
     نه.همین الان سرم شلوغ است ولی کارم را هم انجام می‌دهم.من هم بازیگری و هم طراحی لباس را دوست دارم و قطعا انجام هم‌زمان آنها منافاتی با هم ندارد. شما می‌بینید در آن طرف آب‌ها ، خانم لوپز هم خوانندگی می‌کند و هم بازیگری و هم یک برند معروف را هدایت می‌کند. کارهای ما که هیچ وقت آنقدر نخواهد شد.
    به نظرم همه این‌ها کاملا قابل هماهنگی است و مشکلی به وجود نخواهد آمد.
     
    * نکته‌ای مانده که بخواهید آن را عنوان کنید؟
      بله.مسئله‌ای که در ایران وجود دارد، مسئله کپی‌رایت است. ببینید،من الان دفترم را ثبت کردم و طرح‌های ما هم در کاتالوگ‌هایی که می‌دهیم و سایت ما هست اما چیزی که اذیت‌مان می‌کند این است، که در اینجا کپی‌رایت وجود نداد و ممکن است ایده‌های شما را بگیرند و طرح‌هایی بر اساس آن بدهند و به تولید انبوه برسانند. سه سال قبل با من این کار انجام شد.

    آن موقع یک سری مانتو آمد بیرون که خط کج داشت که روی آن مونجوق‌دوزی شده بود و خیلی گل کرد و بعد با قیمت خیلی ارزان، مثلا پنج هزارتومان بازار را پر کرد.آن طرح،یکی از طرح‌های من در سال هشتادوسه بود.

    آن طرح را تولید انبوه کردند و شما نمی‌دانید چه پولی به جیب زدند. دست من هم به هیچ جا نرسید.
    آن موقع یک خانم که تازه دو هفته بود که از آمریکا آمده بود آمد شوی من. گفت شما این را کی تولید کرده‌اید؟ گفتم چهار پنج ماه پیش. گفت الان یک پسر طراح آن طرف دارد این کار را می‌کند و روی لباس با خط نستعلیق می‌نویسد.
    من در همان شوی هشتاد و سه این کار را کرده‌بودم و اتفاقا یک خانم معروف بازیگر هم آن را خرید.

    یک مانتوی کرم رنگ بود،که پشت آن با خط نستعلیق کار شده‌بود. من چون در ایران بودم و به خاطر ارتباطاتی که نداشتم، نتوانستم این کار را ثبت کنم،در صورتی که نیما بهنود این کار را کرد و حالا این طراحی به نام او ثبت شده‌است.
    الان من روی لباس‌هایم از زیپ زیاد استفاده می‌کنم و خیلی دوست دارم این طرح را به اسم خودم ثبت کنم و مال من شود.اما در اینجا چیزی به نام کپی‌رایت وجود ندارد و خیلی راحت می‌توانند از شما کپی کنند.

    در این صورت هم طرح شما از دست می‌رود و هم آن‌ها با تولید آن، پول زیادی را به جیب می‌زنند.
     
    * فکر می‌کنم راهش این است که شما طرح‌هایتان را، در مشارکت با یک تولیدکننده تولید انبوه کنید.  
     در فکر این مسئله هستم.البته این کار مشکلاتی هم دارد. تولید انبوه لباس سطح کار طراحی ما را پایین می‌برد.
    با این حال میخواهم خلاقیت به خرج بدهم و کارهای اصولی انجام دهم تا مثل قبل طرح‌هایم دزدیده نشود.

    آخرين بروز رساني (يكشنبه ، 2 بهمن 1390 ، 23:42)

     
    آموزش نخبه پروری

     

    اگر می خواهید با راهکارهای مختلف جهت افزایش تولید-بازاریابی-برندینگ آشنا شوید کلیک کنید

    اگر تصمیم به ایجاد کسب و کار جدیدی دارید کلیک کنید

     

     

    محصولات فروشگاه
    پربازدیدترین مطالب
    سرمایه گذاری - استخدام

    شرایط سرمایه گذاری  و اعطای نمایندگی

    http://www.n-javan.com/aks/sarmaye.gif

    آخرین محصولات
    کلیه حقوق سایت متعلق به موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان می باشد