مدیران بر مبنای ارزش ها تصمیم گیری نمایند نه تعصّبات!

کارآفرینی و افزایش ثروت - مدیریت پروژه
New Page 1

مدیران بر مبنای ارزش ها تصمیم گیری نمایند نه تعصّبات!

اخلاق در مدیریت



اشاره:
برگرفته از: مجله کسب و کار دانشگاه هاروارد (Harvard Business Review)—دسامبر 2011 قابلیت بقا و ماندگاری هر شرکت یا سازمان به توانایی تصمیم گیری مدیران آن بصورت انفرادی یا در قالب تیمی بستگی دارد. با این حال، نتایج تحقیقات صورت گرفته ناشی از آن است که قضاوت انسان ها همواره از کاستی هایی برخوردار بوده و مورد هجوم تعصبات روان شناختی آنان قرار می گیرد. بی شک اغلب مدیران قادرند تا معضلات ناشی از این تعصبات را شناسایی نموده و با تغییر و تحول در نظام ارزش های شخصی و سازمانی خود، اقدام به خلق فرآیندها و تیم های کاری مفیدتر و پر بازده تر نمایند.

 

 تعصبات روان شناختی:

همگی ما در زندگی روزمره خود، بمنظور مقابله و سازگاری با هزاران عامل محرک پیرامون مان بعضاً ناچار می شویم برخی کاستی های ذهنی و قضاوت های نادرست را بروز دهیم. البته ممکن است پی بردن به این اشتباهات تاحدودی در زمان تصمیم گیری مثمرثمر واقع شده و به افزایش ظرفیت ذهنی و گسترش دامنه شناخت ما منجر گردد. از سویی دیگر، این اشتباهات ما را مستعد قرار گرفتن در معرض عوامل خارجی ای می نمایند که ممکن است بطور ناخودآگاه بر تصمیم گیری ها، میزان کارایی و آمادگی ما برای رشد و ارتقا، تأثیرگذار باشند.

 

تاریخچه تحقیقات:

پیمایش صورت گرفته درباره مفهوم "تعصب ناشی از عدم تطابق" نشان داده است که افرادی که از قدرت قضاوت بالاتری برخوردارند، به میزان %32 بیش از سایرین، پاسخ اشتباه را برمی گزینند. در واقع این افراد همیشه سعی دارند با نگاهی سخت گیرانه به پرسش ها، پاسخ هایی متفاوت ارائه دهند. همچنین پژوهش های دیگر به مفهومی بنام "تعصب معامله به مثل" دست یافته اند که بر اساس آن، چنانچه از سوی یک شرکت هدیه کوچکی به خریدار داده شود، خریدار نسبت به کالایی که پیشتر در ویترین فروشگاه آن را نگاه هم نمی کرد، تعصب خاصی پیدا نموده و آن را در فهرست خرید خود جای می دهد.

یکی دیگر از انواع تعصبات، خطا یا تعصب "نسبت دادن" نام  دارد که از دیدگاه روان شناسی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این مفهوم، اغلب افراد بدون توجه و دقت کافی بسیاری از اعمال و رفتارهای انسان ها را با فرآیندهای تصمیم گیری درون سازمانی آنان مرتبط می شمارند. در سال 1963 نتایج تحقیقات برجسته Stanley Milgram در زمینه قدرت و تبعیت حاکی از آن بود که تمامی انسان ها به تصمیم گیری بدون منطق و از روی بی عدالتی در برخی شرایط خاص گرایش دارند. در حقیقت، تحقیقات وی مسئولیت خطیر تصمیم گیری و جلوگیری از تأثیرگذاری تعصبات ما در تصمیم نهایی را خاطر نشان می سازند.

 

چگونه خود را از گزند تعصبات محفوظ بداریم؟

مدیران می توانند تا حدودی از تأثیر تعصبات روان شناختی بر تصمیم گیریهای انفرادی و تیمی خود بکاهند. اگر به خود فرصت دهیم تا در هر شرایطی، پیش از تصمیم گیری به عقب برگشته و شرایط را از دید شخص سوم- و از جنبه ارزش های فردی و سازمانی-  بنگریم، به نتایج مثبت و محسوسی دست خواهیم یافت. گرچه بروز این نوع واکنش علی الخصوص با وجود احساسات موجود در محیط کار چندان آسان نیست، اما نمی توان گفت که بطورکلی از توانایی انجام آن برخوردار نیستیم.   

 

ارزش ها و تعصبات رفتاری:

ارزش های فردی و سازمانی در پرورش طرز تفکر افراد نقش بسزایی را ایفا نموده و مستقیماً بر رفتار آنها تأثیر می گذارند. بعنوان مثال، اگر تعدادی از کارمندان یک شرکت را بطور تصادفی انتخاب نموده و به مدیر این گروه از کارمندان اطلاع دهیم که این افراد "با هوش تر" از سایرین هستند، این امر منجر به ترغیب مدیر مذکور به توجه و رسیدگی بیشتر به این دسته از کارمندان گردیده و در نتیجه، پیشرفت عملکرد و اعتماد بنفس آنان را نسبت به دیگران در پی خواهد داشت.  

بمنظور عدم مواجهه با بروز این نوع تعصبات و تبعیض ها در محیط های شرکتی و سازمانی، لازم است تا مدیران، نظام هایی مبتنی بر ارزش های خاص را که برانگیزنده عواطف و شرایط مثبت هستند، خلق و راه اندازی نموده تا بدین وسیله بتوانند تا حد زیادی انگیزه، رضایت خاطر، قابلیت انعطاف بیشتر در رویارویی با موانع/شکست ها و تمایل به مشارکت و فراتر رفتن از آستانه تحمل خود را در کارمندان ایجاد نمایند. موفقیت در دستیابی به چنین تمایزی، در عوض استفاده نادرست از یک موقعیت و بالاخره از دست دادن آن می تواند به موفقیت در تشخیص صحیح سازمانی توسط یک مدیر منتهی گردد. البته این امر بمعنای موافقت نمودن با تمامی شرایط نیست، بلکه برخورداری از نوعی "فرهنگ آموزش گفتگو" در شرایط سهل و دشوار سازمانی یکی از عوامل حیاتی در جلوگیری از بروز تعصبات در تصمیم گیری ها و ارائه تعریفی صحیح از ارزش های هر سازمان می باشد.

 

توجه به ارزش ها بعنوان نخستین اولویت:

 

در دنیای تحوّل پذیر امروزی که هر روز زمینه های شغلی تغییر نموده و دانش بشر رشد و ارتقاء می یابد، بایستی شرکت ها و سازمان ها نیز با احتیاط کامل در برخورد با چالش های غیرقابل پیش بینی با ابزار ارزش های مختص بخود در راه رشد و پیشرفت گام بردارند. لازم است تا این ارزش ها در تمامی تصمیمات روزانه تیم های کاری بطور مکرّر مورد توجه و اجرا قرار گیرند تا جائیکه اعضای یک تیم کاری به اجماع یا اتفاق نظر در تصمیم گیری برسند. این فرآیند به ظاهر تکراری، همواره ارزش ها را در نوک پیکان توجه قرار داده، تفکر انعکاسی را ترغیب می نماید و بالاخره کارمندان را در راستای توجه به ارزش ها در زمان تصمیم گیری آموزش می دهد. همچنین به شرکت ها کمک می کند تا در دنیای متحول امروزی، ارزش های خود را به تکامل برسانند و ارزش های موجود در اذهان کارمندان خود را با ارزش های مدیران ارشد سازمان، همسو و همراستا نمایند.

 

خلق ارزش ها در جهت آینده ای روشن:

 

بدون برخورداری از یک "فرهنگ خاص گفتگو"، ارزش ها نمی توانند کارایی چندانی در یک محیط سازمانی داشته باشند. بایستی کارمندان از اختیار لازم در شکستن برخی هنجارنماهای اجتماعی برخوردار بوده و زمینه لازم برای ظهور ارزش های حقیقی ای مهیا شود که خود به ایجاد هنجارهای روشن، مقابله با موانع، مشارکت، کشف معنای صحیح مسئولیت پذیری، دانش و مدیریت پایدار منتهی گردند. Richard Hackman در کتاب خود با عنوان مدیریت تیمی به بسیاری از عوامل فوق، بعنوان فاکتورهای لازم جهت تشکیل یک تیم مؤثر و کارا می پردازد.

 

تحول پایدار:

چگونه می توانیم "هم اکنون" به خلق و تثبیت ارزش های مناسب سازمانی در راستای موفقیت طولانی مدت برای نسل بعدی مدیران خود نائل شویم؟ بایستی کدام ارزش ها و نظام ها را بکار گیریم تا میراثی ارزشمند را برای بقا و ادامه حیات سازمان خود در جهان متحول امروزی بر جای گذاریم؟    

پاسخگویی به این پرسش ها برای تمامی شرکت ها و سازمان های موفق ضروری می باشد. 

آخرين بروز رساني (سه شنبه ، 23 اسفند 1390 ، 00:59)